پوست ...

 

نزدیکی تبریز ، شهری ست بنام خواجه ؛ و معروف با هندوانه های دیم کاشت خود !! هر وقت هندوانه های خواجه قابل برداشت باشند ، یعنی تابستان از نیمه گذشته است ... بهترین سربازان طبیعت برای مقابله با گرمای تابستان ...

 

در سالهای دور رفتن به جاده تبریز - اهر ، سه راهی خواجه و ایستادن کنار جاده و خرید این هندوانه ها و شکستن آنها با دست و خوردن در زیر آفتاب یک عالمی داشت ... آن وقت ها طعمش بیشتر از قیمتش بود تا اینکه یک تکانی به خود داده و کمی پول توی ثبت احوال خرج کردند و نام شان را از " هندوانه دیم " به " هندوانه آناناسی " تغییر دادند !!

 

حالا در شمال تهران ، هندوانه های آناناسی را نه به کیلو ، که دانه ای می فروشند به قیمت ... تومان (!) طعمش هم دیگر مهم نیست ، مهم این است که نقش روی پوست اش جالب باشد (!!) ، حتی بازیکنی مانند " مسی " هم نتوانست با آنهمه درآمد و وقار چرخ زندگی اش را بگرداند و کارش به تزئین و نقاشی روی پوست اش افتاد !!!

خیلی سال پیش یکی از نابغه های فامیل ما از روستا آمده بود تبریز ، برای ادامه تحصیل در رشته دندانپزشکی !! بچه ی خیلی سر بزیر و آرامی بود و اگر یکی حالش را می پرسید برای جواب دادن ، سرخ می شد !! یعنی حیایش باندازه ی هندوانه های بالا رسیده بود !!

 

خلاصه اینکه یکی از فامیل های کمی دورتر به من زنگ زد و سفارشش را کرد و قرار شد من کمی آموزش بدهم تا بتواند توی شهر سرش را نگهدارد که باد نبرد !! بادهای این روزها عجیب نانجیب هستند ؛ کلاه را می گذارند و سر را می برند !!! ضمن آموزش های تاکتیکی و تکنیکی به او گفته بودم " بدلیل خوش قیافه بودن شاید دوستان زیادی دور و برت جمع بشوند ، توی دانشجوها به اسم های خاص که رسیدی ، شک کن !! خیلی وقت ها پشت اسم " ملورین " ، "خجه" و "رباب" خوابیده است !!! "بنده خدا ششماه بعد آمد سراغم و گفت : " حق با تو بود ؛ درصد بالایی از این اسم ها قلابی هستند !! "

القصه از این عکس نتیجه می گیریم ، پوست هر قدر هم سخت و کلفت باشد ... تَرَک برداشتنی و شکستنی است ؛ از آدم های پوست کلفت و پوسته ی ضخیمی که روی برخی رفتارهای غلطمان هست نباید بترسیم ... هم آن آدمها شکستنی هستند و هم این پوست ها تَرَک برداشتنی و انداختنی !!!!