یادداشت های دادو

ریا در ریو ...

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ب.ظ

انسان در طول زندگی می تواند انتخاب های زیادی داشته باشد ؛‌ با توجه به برگ های برنده ای که دارد و یا بواسطه ی برخی فعالیت هایش بدست می آورد ، می تواند شرایط انتخابش را بهبود ببخشد و با برگ های برنده ای که از دست می دهد می تواند شرایط را نامساعد بکند و در برخی زمینه ها افرادی را می بینیم که بواسطه ی برخی مسایل شخصی و یا محیطی ، در حداقل شرایط انتخابی هستند و گاهی اوقات این دیگران هستند که برایشان انتخاب می کنند !!

 


در میان انواعی از فعالیت های موجود در جامعه ،‌ گاهی اوقات به اشخاصی که از راه مجری گری روزگار می گذرانند متاسف می شوم !! گاهی با خودم می گویم « آیا این انتخاب را خودشان و بواسطه ی علاقه ای که داشته اند کرده اند ،‌ یا همینطور دنبال کار می گشتند و چون کار مفیدی پیدا نکردند به این شغل رو آوردند !؟‌ » شاید برخی ها در انتخاب شغل ملاک شان درآمد باشد و به خوب و بد زیاد توجهی نداشته باشند !! مثلا از بین چند ده آشنائی که در میان فامیل و دوستان دارم ، کسانی که بدنبال استخدام در بانک بودند اهدافی را دنبال می کردند که غالبا به همان چشم اندازهای مالی از قبیل درآمد خوب ،‌ وام های آنچنانی و قانونی ،‌ تامینات رفاهی و در برخی موارد دسترسی به درآمدهای نجومی و غلط (!)‌ و ... ختم می شد !!! البته دوستانی هم داشتم که با توجه به آشنا بودن به وضعیت رو به پائین معیشتی برخی مشاغل ،‌دوست داشتند در همان شغل ها مشغول بشوند !!! ولی کسانی که علاقه داشتند تا تریبونی در اختیار داشته باشند را همیشه آدم های ویژه ای می دیدم و مایه تاسف !! در میان دوستانم هم چنین شخصیت هایی داشتم ، یکی ا زدوستان زیاد دنبال کار می گشت و موفق نبود (!)‌به او پیشنهاد دادم برود و یک جایی روابط عمومی بشود ؛‌با این تاکید که اگر ششماه هم حقوق ندادند مهم نیست !! در کمتر از سه سال از همان نردبان به مدیریتی رسید که خوابش را هم نمی دید ...

مقدمه ای که طولانی تر از خود متن شد !؟!؟!؟

چند روزی است که جسته و گریخته در جریان مسابقات الپیک ریو ۲۰۱۶ هستم ... بصورت مستمر که نیستم ولی در تلویزیون ما بصورت مستمر بودن فرقی با جسته و گریخته ندارد، از طرفی محدودیت گزارشگری و از طرفی محدودیت شرکت کننده و رشته و هزار محدودیت دیگر !!! یک چیزی هم به همه ی اینها اضافه می شود و آن کارشناسی کردن در پشت میزهای کارشناسی و مجری گری و وارونه جلوه دادن و یک هدایت کردن افکار عمومی به قبول کردن دیدگاههای خاص !! یعنی ما هزینه کرده ایم و شبکه ای راه انداخته ایم که سعی می کند تا هی بار ارزشی به ورزش تزریق بکند و همه چیز را از روی یک نسخه ی خاص فرهنگی تجزیه و تحلیل بکند !!

در گزارش رشته ی دو و میدانی ،‌ مخصوصا وقتی خانم لیلا رجبی داشت پرتاب هایش را انجام می داد ، یک مترسک کارشناسی آورده بودند و بهمراه مجری دست در دست هم داده بودند و بنوعی داشتند او را تخریب می کردند !!! یعنی همین خانم اگر می رفت به اردوی اتیوپی و از مربی تیم آنجا می خواست برایش کاری انجام بدهد مطمئنا با روی بازتری کمکش می کرد و در این طرف و در پشت میز کارشناسی شبکه ورزش به جرات می توانم بگویم که از نتیجه ی ضعیفی که گرفت بیشتر راضی بودند تا اینکه ناراحت بشوند !!

اینهمه ورزشکار در المپیک حضور دارند، فکر نمی کنم باری که روی ورزشکاران ما هست روی دوش هیچ ورزشکار دیگری باشد !!! تقریبا در همه ی رشته ها ورزشکاران سایر کشورها با استرس کمتری حضور دارند و تنها ورزشکاران ما بدهکار بیت المال و خون شهدا و پرچم و تاریخ این کشور هستند و مجری ها هم که شرخرهای تلویزیونی برای نقد کردن این بدهی ها !!!!!

هرگاه رشته ی ورزشی دیگری را نشان می دهد که شرکت کننده ای از ما در بین آنها نیست ،‌ گزارش بسیار ورزشی تر می شود !!!
 
امروز یک گزارش می دیدم از بازی تنیس ، آنقدر پرش و تکرار آهسته و ... نشان داد که حالم گرفته شد !! مطمئنا وضعیت پوششی ریو با درنظر گرفتن گرمای هوا و وضعیت فرهنگی برزیلی ها و مسایل تبلیغی و ... از وضعیت موجود حجاب در تهران و شهرهای بزرگ ایران خیلی بهتر است !!!!  در فرهنگ دینی ما ،‌ بی حجابی و بدحجابی یک گناه معمولی است و ریا گناهی در ردیف شرک شمرده می شود !!!!
 
  • دا دو

نظرات  (۵)

من هم بازی رو دیدم... تا حدودی باهات موافقم اما فقط تا حدودی :)
پاسخ:
سلام
با همین موافقت های تا حدودی (!) می شود به خیلی جاها رسید ؛ مثلا ریاست جمهوری !!!!
یکی دوروز پیش که بازی تراکتور با ماشین سازی را از تی وی تبریز میدیدم . گزارشگر بازی مطابق معمول آنچنان جانبدارانه وبا آب و تاب گلوی خودرا جرمیداد که لحظه ای فکر کردم مسابقه مابین تراکتور و یکی از این تیمهای عربی است . البته حال که این پست شما را دیدم و مسائل مرتبط گزارشگری و نردبان ترقی به سوی مدیریت و قسمتی هم عوامفریبی ( البته عوام الناس خود کشته و مرده این کارها هستند ) تازه عیار کار بدستم آمد . خدارا چه دیدید شاید این حضرت گزارشگر به لطف طرفداران و البته نحوه گزارشگری اینچنینی روزی سر از شورای شهر و متعاقب آن از پستهای بالاتری سردر آوردند 
پاسخ:
سلام

مردم به تریبون بیشتر اعتقاد دارند تا دانایی !!!!
مطمئنا اگر در ایران انتخابات برگزار بکنند ، یکی مانند فردوسی پور بیشتر از کی روش و یا قلعه نوعی رای می آورد ... کافیست یکی به پشت تریبون راه پیدا بکند !!!!!!!!!!
سلام ..والبته آنهایی هم که داناترند کمتر به تریبون راه پیدا میکنند.
پاسخ:
سلام

اصولا تریبون ساختار اجتماعی خاص خودش را دارد ...
اگر دانائی بود نیازی به تریبون نبود . الان ببینید تریبون جای همه مکانهائی را که لازمه نشر علم و دانش و معرفت بود نظیر کتاب و تخته سیاه و حتی منبر علما را اشغال کرده .
پاسخ:
بله متاسفانه تمام نقاط حساس و سنگرهای دانایی را با تریبون اشغال کرده اند !!‌ لابد زیاد دیده اید که کارشناس می آورند و دقیقا در بهترین جای بحث ،‌مجری برنامه را می برد به اتاق فرمان و پفک تبلیغ می کند !!!!
سلام

حاکم شهری که مرغابی بوَد ...

یکی دیگه از دوستان هم در همین مورد مطلب نوشته بود، اینقدر حرص خوردم!!
الانم مابقی حرصم رو خوردم میرم بشقابشو بشورم!!!
پاسخ:
سلام

متاسفانه اختیار ورزش دست چند تا جوجه اردک زشت افتاده که برخلاف جریان داستان ؛ هیچگاه قو نخواهند شد !!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی